وقتی پنج سال پیش به شهر بوینسآیرس رفتم، حتی نمیتوانستم در یک رستوران محلی، سفارش غذا بدهم. ولی دو سال بعد، چنان در آموختن زبان پیشرفت کردم که با نهایت خونسردی مکانیسمهای دستور زبان روسی را به دوست گواتمالاییام به زبان خودش (که اسپانیایی است)، درس میدادم. حالا زبانهای اسپانیایی و پرتغالیِ برزیلی را خیلی سَلیس و روان صحبت میکنم، درحالیکه دیگر بهخوبیِ گذشته نمیتوانم به زبان مادری خودم حرف بزنم. البته من نمیخواهم به شما درِ باغ سبزی را نشان بدهم و بگویم مثل آب خوردن، میتوان زبان خارجی یاد گرفت، چون بالاخره یادگیری زبان بدون ساعتهای فراوان مطالعه و تمرین اتفاق نمیافتد. اما حداقل میتوانم راههای میانبُری را که بنا به تجربهی سالها یادگیریِ زبان کسب کردهام، با شما در میان بگذارم. در این مقاله با ۲۲ نکته که برای یادگیری یک زبان خارجی به شما کمک میکند، آشنا میشوید.
. مکالمه، مکالمه، مکالمه
اگر راز یا ترفندی برای یادگیری زبان وجود داشته باشد، آن راز قطعا همین مکالمه است، آن هم مکالمهای که با ساعتها و ساعتها تلاشِ ناشیانه و طاقتفرسا در گفتوگو با افرادی که در آن زبان، خیلی بهتر از شما تسلط دارند، حاصل میشود. یکساعت مکالمه (با تصحیح غلطها و رجوع به دیکشنری) به اندازهی پنج ساعت کلاس زبان و ده ساعت مطالعهی شخصیِ زبان میارزد.
Amplify
چند دلیل برای این امر میتوان ذکر کرد. اولین دلیل، انگیزه است. هر قدر هم کتاب راهنمای آموزشِ زبانتان عالی باشد، شما با مکالمه و تعامل با شخصی واقعی که روبهرویتان ایستاده است، خیلی بیشتر از هر کتاب یا برنامهی صوتی دیگری روی رایانهتان، میتوانید دانش و انگیزه کسب کنید.
دلیل دوم این است که زبان حفظکردنی نیست، بلکه نیاز به پردازش دارد. تجربه نشان داده است که دو یا سهبار، به کارگیری لغات در مکالمه، خیلی بیشتر از زُل زدن به کتاب لغت یا فلشکارت و حفظ کردن صدبارهی آنها میارزد.
علت باید این باشد که مغز ما برای خاطراتی که شامل تجربههای واقعیِ انسانی و اجتماعی هستند و عواطفمان نیز با آنها پیوندی دارند، اولویت بیشتری قائل میشود. به عنوان مثال، اگر در دیکشنری به دنبال معنی فعل to complain بگردیم و آن را حین مکالمه با دوست جدیدی در جملهای به کار ببریم، به احتمال قوی، همیشه آن لغت را به دلیلِ یادآوریِ دوست جدید خود و مکالمهای که با وی داشتیم، بهتر بهخاطر میآوریم. در حالی که اگر مغز خود را با مطالعهی بیست بارهی هر لغتِ فلشکارتها خسته کنیم، شاید بالاخره آن را حفظ کنیم، ولی از آنجایی که آن را عملا در جمله یا مکالمهای به کار نبردهایم، احتمالا بعد از مدتی فراموشش میکنیم.
۲. شدت و فشردگی مطالعه، از طولِ زمان مطالعه ارزشمندتر است
منظور این است که مطالعهی زبان به صورت چهارساعت در روز برای دوهفته، خیلی بیشتر از مطالعهی روزی یک ساعت برای دو ماه فایده دارد. به همین دلیل است که بسیاری از افراد وقتی به آموزشگاههای زبان میروند، بسیاری از مطالب آموزشی را بعد از مدتی فراموش میکنند، چون آنها تنها ۳ تا ۴ ساعت در هفته را به یادگیری زبان اختصاص میدهند و اغلب کلاسها با فاصلههای چند روزه برگزار میشوند.
یادگیری زبان مستلزم تکرار، رجوع پیاپی به مطالب آموزشی، تعهد و پشتکار مداوم است. بهجای اینکه دورهای چندینماهه یا حتی چندساله را برای آموزش نصفونیمه و مطالعهی غیرمفید در نظر بگیرید، بهتراست که زمان مشخصی را در زندگیتان (حتی اگر تنها یک یا دوبار در هفته باشد) تعیین کنید و به زبان اختصاص دهید و در آن زمان نیز ۱۰۰ درصدِ تمرکز و تلاش خود را وقف هدفتان کنید.
:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0